صمیمیت و توجه همکاران به مسائل معنوی ستودنی بود
چهارشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۳۲ ق.ظ
آنچه که باعث می شود شیرینی یک سفر برای انسان ماندگار شود، خاطرات آن است...
آنچه که باعث می شود شیرینی یک سفر برای انسان ماندگار شود، خاطرات آن است. خاطراتی که شیرینی یا تلخی آن، همیشه بر کام انسان میماند. پس از تجربه یک سفر، معنا و مفهوم این روایت کاملا قابل درک می شود که: «دوستان خود را در سفر بشناسید».
خاطرات این سفر، سراسر پر از درس بود. ولی چند نکته بود که شیرینی سفر را برایم چند برابر کرده بود. یکی معنویت دوستان و دیگری، صمیمیت و همکاری آنان بود.
عشق به زیارت رسول الله (ص) و ائمه بقیع(ع)، خستگی را از کارهای یک روز سخت و پر فشار شرمنده می کرد. توفیق با من یار بود تا به اتفاق دوستان به صورت تدریجی به زیارت برویم. در این زیارتهای جمعی، معمولا در مورد جای جای تاریخی مسجد النبی و برخی حوادث آن با هم صحبت می کردیم و برخی اوقات هم صحبتهایمان با یک روضه، ختم می شد. چند باری هم توفیقشد و زیارت دست جمعی خواندیم.
البته من شرمنده یکی از بچه ها که نامش حاج سعید فدایی است شدم. او با آن قلب پاکش همیشه دوست داشت که با من به زیارت مسجد النبی بیاید ولی هر وقت اراده کردیم که این اتفاق بیافتد، کاری برای او یا من پیش آمد و این آرزو محقق نشد. قول می دهم اگر دعا کند تا بار دیگری همسفر باشیم، این خواهشش را اجابت کنم.
صمیمیت دوستان و حس همکاری آنان هم ستودنی بود. آنها در برگزاری مراسمها به من کمک می کردند و من هم سعی می کردم از هر کمکی که می توانم، دریغ نکنم.
روزهای خوش و خاطره انگیزی را در کنار دوستان تجربه کردم. ببرایشان آرزوی سلامتی و بهروزی دارم. امیدوارم این سفر معنوی باز هم تکرار شود. ان شاءالله
خاطرات این سفر، سراسر پر از درس بود. ولی چند نکته بود که شیرینی سفر را برایم چند برابر کرده بود. یکی معنویت دوستان و دیگری، صمیمیت و همکاری آنان بود.
عشق به زیارت رسول الله (ص) و ائمه بقیع(ع)، خستگی را از کارهای یک روز سخت و پر فشار شرمنده می کرد. توفیق با من یار بود تا به اتفاق دوستان به صورت تدریجی به زیارت برویم. در این زیارتهای جمعی، معمولا در مورد جای جای تاریخی مسجد النبی و برخی حوادث آن با هم صحبت می کردیم و برخی اوقات هم صحبتهایمان با یک روضه، ختم می شد. چند باری هم توفیقشد و زیارت دست جمعی خواندیم.
البته من شرمنده یکی از بچه ها که نامش حاج سعید فدایی است شدم. او با آن قلب پاکش همیشه دوست داشت که با من به زیارت مسجد النبی بیاید ولی هر وقت اراده کردیم که این اتفاق بیافتد، کاری برای او یا من پیش آمد و این آرزو محقق نشد. قول می دهم اگر دعا کند تا بار دیگری همسفر باشیم، این خواهشش را اجابت کنم.
صمیمیت دوستان و حس همکاری آنان هم ستودنی بود. آنها در برگزاری مراسمها به من کمک می کردند و من هم سعی می کردم از هر کمکی که می توانم، دریغ نکنم.
روزهای خوش و خاطره انگیزی را در کنار دوستان تجربه کردم. ببرایشان آرزوی سلامتی و بهروزی دارم. امیدوارم این سفر معنوی باز هم تکرار شود. ان شاءالله